مدح و منقبت پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
زمان از لحظۀ آغـاز او چیزی نمیداند زمین از کهکشان راز او چیزی نمیداند کسی از عقل، از توصیف، از ادراک بالاتر کسی که نام او را آسمان دارد به سربندش که در قرآن حبیب خویش میخواند خداوندش جهان دارد هنوز از این تبسّم پند میگیرد چه معراجی که هرشب از دل سجادهاش دارد چه اسرار نهانی در نگاه سادهاش دارد که حتی مشرکان با آنکه از جان دشمنش بودند میان قومی از جاهلترین مردم اقامت داشت اگر آزار میدادند او را، استقامت داشت غـمش تنها سعـادتـمندی آحاد مردم بود شبی پرواز کرد، از آسمانها رفت بالاتر از آدم رد شد، از عیسی و موسی رفت بالاتر بدون پرده چندی با حبیب خود تکلم کرد میان کل عـالم یک نفـر با او برابر بود نه تنها مصطفی را جانشین بود و برادر بود به لطف مرتضی دارد پیمبر شرح صدرش را از این نعمت به روز واپسین پرسیده خواهد شد چه شد بعد از پیمبر وضع دین؟ پرسیده خواهد شد خدا یاد بشر میآورد آن روز فطرت را |